پنج شنبه, 09 فروردين 1403

 



موضوع: اقتصاد وفرهنگ

اقتصاد وفرهنگ 10 سال 6 ماه ago #35372

  • محمد طیبی
  • محمد طیبی's Avatar
  • آفلاين
  • دانشجو
  • ارسال ها: 14
  • Thank you received: 1
بیش از هر چیز باید زاویه نگاه خود را برای نظریه پردازی در خصوص اقتصاد فرهنگ تنظیم کنیم علت ان هم رابطه ای است که دو ابر موضوع اقتصاد و فرهنگ با یکدیکر دارند به گونه ای که هر یک تلاش می کند بر دیگری تسلط یافته و ان را تابعی از تصمیم ها و تغییرات خود تبدیل کند
بزرگترین نظریه پردازان تاریخ بشری در مورد این سوال ساده که بالاخره اقتصاد بر فرهنگ برتری دارد یا بر عکس دچار سر در گمی و بلاتکلیفی شد ه اند
کارل مارکس معتقد است : شرایط اقتصادی بر ادب /اندیشه/عشق وبه طور کلی فرهنگ مقدم است
همین سخن را هزاران سال قبل فیلسوف بزرگ یونانی سقراط با کلام حکیمانه خود بیان کرده است ان جا که می گوید :چه کسی گفته که اخلاق از پول متاثر نیست در جامعه از هر در که ثروت بیرون برود سخاوت را نیز همراه خود می برد.
مارکس معتقد است زیر ساخت های اقتصادی موتور محرکه جامعه و تاریخ است و افتصاد عامل توا نمندی است که می تواند فرهنگ را تحت تاثیر خود قرار دهد اما از سوی دیگر همین متفکر معتقد است اگاهی عمومی و خود اگاهی مردم اصلی ترین عامل هر تغییر است و با این سخن خود فرهنگ را بر اقتصاد مقدم دانسته و اقتصاد را تابع فرهنگ شمرده است .
مارکس می گوید تا فقر شناخته و فهمیده نشود فقیر به حرکت بر نخواهد خواست .
در حوزه فرهنگ دست یابی به وحدت شناخت و وفاق در نگاه ملی مستلزم هماهنگی/ هم سویی و هم نظری در چهار نهاد زیر است :
1-نهاد دولت وحاکمیت (نهاد سیاستگذاری )
2-نهاد اقتصاد (نهاد های کار گزار اقتصادی)
3-نهاد فرهنگ (نهادهای اجرایی فرهنگ )
4-نهاد مخاطبان (نیازمندان فرهنگ )
تا زمانی که این چهار نهاد در نظر وعمل بر سر اقتصاد فرهنگ به وفاق نرسیده باشند اقتصاد فرهنگ ولو بتواند در موارد محدود و حسب تعریف های شخصی اندک سر وسامانی به خود بگیرد باز در نهایت همچنان بر صندلی لرزان وپایه شکسته ای نشسته است که هر گز به توفیق نهادینه شدن نایل نخواهد شد
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.