خوش آمديد,
مهمان
|
|
یکی پهلوان بود دهقان نژاد
دلیـر و بزرگ و خردمند و راد“ (فردوسی) پهلوان در لغت منسوب به پهلوان (پارت) با الف و نون علامت نسبت است نه جمع و مجازا به معنی سخت توانا و دلیر و زورمند/ لغتنامه. در ارتش ایران قبل از اسلام کلمه پهلوان و جهان پهلوان (پهلوان پایتخت) جزو مناصب ارتشی بوده و به کسانی گفته ميشده است که شجاعترین اصحاب مناصب ارتشی بودهاند. پهلوان کیست و پهلوانی چیست؟ آنچه که در باور ما ایرانیان از پهلوانی است کدامست؟ قدرت بازو و عضلات پیچ در پیچ یا عزت، شرف و وفاداری به اخلاق انسانی و یا هر دو آنها توامان. آیا این هر دو در یک اندیشه جمع آیند؟ آیا آن گونه که حکیم ابوالقاسم فردوسی گفته، پهلوان زورمند و خردمند است، شهیر و دلیر و یا... پهلوانان بازوان توانا را در طول حیات خویش به سختی به کف آرند، آیا خرد عالی را هم؟ ما ایرانیان چگونه مياندیشیم، پهلوانان و قهرمانان را با واقعیت شان ميپذیریم و یا ایشان را آرمان گرایانه ميخواهیم؟ اینها پرسشهایی است که پاسخهایش تأمل ميخواهد و تفکر. پهلوان ابراهیم یزدی- معروف است به یزدی بزرگ. نظیر او در درشتی و تناسب اندام و زورمندی کمتر دیده شده است. او در سال 1245 قمري در یزد تولد یافت. پدرش آقا غلامرضا یزدی است. پهلوان ابراهیم در دوران صباوت به پا درد شدیدی مبتلا ميشود، اطبا به وی ورزش کردن را تجویز ميکنند و او در سن 12 سالگی شروع به ورزش ميکند و خیلی زود چنان استخوان بندی اش درشت ميشود که آشنایان او را نميشناسند و در کشتی در یزد و اطراف همه را مغلوب ميکند. شهرت او به تهران ميرسد، ناصرالدین شاه حاج حسن معروف به «بداوفت» پهلوان باشی دربار را ميفرستد، او را به تهران ميآورد، با پهلوان حبیب الله مراغه و پهلوان شعبان کشتی ميگیرد. آنها را مغلوب ميکند و بازوبند پهلوانی به بازوی او بسته ميشود و قاپوچی دربار ميشود. قاپوچی در لغت به معنی دربان دربار بوده در دوران قاجاریه منصب بزرگی بوده است. او در بیشتر سفرهای ناصرالدین شاه همراه بود. در پایتخت روسیه کشتی گیر آنجا را مغلوب ميسازد. آخرین کشتی او با پهلوان اکبر خراسانی بوده که مساوی ميشود و یکی از دو بازوبند پهلوانی را به اکبر خراسانی ميدهند و این زمان پایان دوره کشتی او به حساب ميآید. او که به سن پنجاه رسیده بود از کشتی جدا ميشود. نکته مهم این که وی هرگز در زندگی اش مغلوب کشتی گیری نشد. وزنش 61 من (183 کیلو) و وزن هر لنگه سنگ اش در زورخانه 18 من (108 کیلو) بوده است. او در سال 1320 قمری درگذشت و در قم دفن شد. در اواخر عمر باز هم پا درد او عود کرد و او را آزار داد. وی، در زورخانه گذر نوروزخان ورزش ميکرده است. پهلوان اکبر خراسانی- او آخرین پهلوان رسمی پایتخت در زمان قاجاریه است. اهل مشهد و فرزند پهلوان سلیم خراسانی است. او ابتدا مردی ناراحت و اهل زد وخورد بوده و حتی با عده ای از سوارهای دولتی درگیر ميشود. به تهران فرار ميکند و به حاجب الدوله پناه ميبرد. بعدها در تهران با پهلوان ابراهیم یزدی پهلوان پایتخت کشتی ميگیرد و مساوی ميکند، و چنان که پیشتر آمد یکی از دو بازوبند پهلوان یزدی را به او ميدهد و پهلوان پایتخت ميشود. او در حرفه خود غیر از زورمندی، بسیار زرنگ و سیاستمدار بود و در عصر خود در تمام امور ورزشی مستقیم و غیر مستقیم دخالت داشت و دیگران را از میدان خارج ميکرد. در کشتی هم گلاویز نميشد و با استفاده از فنون عجیب و غریب حریف را از پای درميآورد و خصمانه و بی گذشت کشتی ميگرفت و حریفان او بیشتر ناقص ميشدند و حتی برخی بعدها از بین ميرفتند. نظیر پهلوان کاظم دباغ کاشی.ورزش باستانی تحت رهبری او در زمان وی ترقی بسیار کرد. وی در دربار قاجاریه به سمت قاپوچی گری رسید. زورخانه اختصاصی او در سر قبرستان سید ولی (بعد کارخانه رنگرزی بعد هم تعطیل شد) بود.در سال 1322 قمری در وبای عام در تهران درگذشت و در نزدیکی آب انبار قاسم خان دفن شد و بعدها محل دفن او در تعریض خیابان (شوش به شاه عبدالعظیم) واقع شد.درباره او گفتهاند: جان من لاغری بهانه مکن هوس گود زورخانه مکن نتــوانی شد بــه آسـانــی پـهلــوان اکبر خراسانی |
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.
|