خوش آمديد,
مهمان
|
|
برنامه ريزي آموزشي به طور سنتي به چگونگي آموزش تواناييهاي سواد در طيف زيادي از جمعيت کشور مي پردازد. بعد كليدي برنامه ريزي آموزشي در وهله اول، تعيين تعريف سواد و در وهله دوم، تعيين بهترين شيوه آموزش سواد با امكانات موجود در كشور است. سپس، برنامه ريزي درسي به سواد شكل مي دهد و شيوه انتقال آن را در افراد جامعه تعيين مي كند.
تعريف هاي گوناگوني براي سواد ارائه شده است كه در قالب دو رويكرد متفاوت قابل بررسي است: رويكرد «مستقل از بافت» و رويكرد «ايدئولوژيكي». در رويكرد «مستقل از بافت» فرضيات فرهنگي و ايدئولوژيكي زيربناي سواد، به طوري ناديده گرفته مي شود كه گويي بي طرفانه و جهاني هستند. از طرف ديگر، «ايدئولوژيكي» درباره سواد ديدگاهي حساس به بافت دارد. در اين رويكرد، سواد فعاليتي اجتماعي به شمار مي آيد كه از يك بافت فرهنگي- اجتماعي به بافت فرهنگي- اجتماعي ديگر متفاوت است.از اين رو، در چارچوب اين رويكرد، سواد مهارتي فني و جهاني (همگاني) به شمار نمي آيد. پژوهش حاضر، رويكرد نظري زيربناي تعريف سواد در تدوين برنامه درسي دو كشور در حال توسعه (اندونزي و سنگال)، چهار كشور توسعه يافته (آمريكا، كانادا، انگلستان، سنگاپور) و نهايتا، در برنامه درسي ايران مطرح مي کند و درصدد است تا اين نكته روشن شود كه تدوين برنامه درسي در كشورهاي فوق به چه ميزان تحت تاثير رويكردهاي «مستقل از بافت» و «ايدئولوژيكي» قرار گرفته اند |
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.
|
|
سلام و
متشکرم |
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.
|