سه شنبه, 04 ارديبهشت 1403

 



موضوع: فرهنگ

فرهنگ 9 سال 7 ماه ago #101229

1- فرهنگ به دو دسته تقسیم می شود فرهنگ مادی و فرهنگ معنوی

مادی: آثار و اشیایی که از نسلهای گذشته به ارث رسیده

معنوی: آیی ها و اندیشه ها

2- گذشته را به حال و حال را به آینده پیوند می دهد و با این کار به زندگی وشخصیت آدمی عمق می بخشد

3- وجه تمایز انسان و حیوان فرهنگ است پس انسان موجودی فرهنگیست

4-تمدن فرزند فرهنگ است

5- فرهنگ ضعیف به علت اینکه فاقد قدرت انتخاب است یک فرهنگ مغلوب شناخته میشود و هر فرهنگی هر آنچه بخواهد بر او تحمیل می کند

6- فرهنگ طبعی انعطاف پذیر دارد

7- مرگ فرهنگ زمانی فرا میرسد که آن جامعه از پویایی و تحرک باز ایستد

8- جامعه با فرهنگ جامعه ای است که با پرورش عناصر و استعدادهای فرهنگی ارزشهای واقعی زندگی را افزایش می دهد و جامعه را به زینت های زیبایی انسان می آراید.

9- فرهنگ سجایای ملی یک ملت است که از فرهنگ جامعه حاصل می شود که بر مفاهیم اندیشی تکیه دارد.

10- به هر اندازه که فرهنگ از اصالت بیشتری برخوردار باشد ارتباط انسنها با خود، جامعه و جهان خلقت محکمتر می شود

11- فرهنگ ظرفی است که محتوای آن یکسری ارزشهای قابل قبول جامعه اند

12- فرهنگ آیینه شفافی است که دریافتهای علمی و عملی، عقلی و احساسی یک قوم در آن منعکس می شود

فرهنگ به معنای خاص:

سرمایه معنوی یک قوم است سرمایه معنوی در قالب آثار هنری فکری و ادبی و معنوی تجلی پیدا می کند. یعنی همه آنچه که از درون سرچشمه می گیرد و از برون در سازندگی تجلی می یابد.

اگر سازندگی در جهت برآوردن نیازهای مادی و جسمانی باشد می شود تمدن و اگر

این سازندگی بیشتر ناظر بر اقناع نیازهای معنوی غیر انتفاعی باشد می شود فرهنگ و غالبا این دو با هم پیوستگی دارد.

فرهنگ مجموعه بینش ها و باورها و گرایش ها و رفتارهای مادی و معنوی است که از نسلی به نسل دیگر منتقل می شود.

مثال:بنای تخت جمشید نماد تمدن و هنر و معماری تخت جمشید نماد فرهنگ است.

فرهنگ:

مجموعه ای از باورها، ارزشها، آیین ها،گرایش ها و معقولات و موضوعات مادی که از نسلی به نسل دیگر منتقل می شود.

فرهنگ:

یک واقعیت همگانی است و به واسطه این واقعیت همگانی و زمینه برقراری ارتباط و تماس با یکدیگر ایجاد می شود و از این سو تجارب، تصورات و افکار منتقل می شود.

وسعت فرهنگ: نسبت یک فرد به عنوان اعضای یک جامعه

هر یک از ما به عنوان یک فرد در گروهی که دارای فرهنگ خاصی است متولد می شویم و افراد این گروه ممکن است در جریان جامعه پذیری فرهنگ جامعه را به طرق مختلف کسب کند یعنی قسمتی از فرهنگ خود را خود آفریده باشد ولی بدون شک قسمت اعظم آن را از پیشینیانخودبه ارث برده است. هر فردی بویژه در دوران طوفولیت قسمتی از این فرهنگ را بدون چون و چرا به جان می پذیرد زبانی را که بدان سخن می گوید، لباسی که می پوشد خانه ای که در آن زندگی می کند، باورهای بدیهی او و... مبین فرهنگ یا فرهنگهایی است که در آن زندگی می کند. معمولا در دوران کودکی انسان نسبت به محیط فرهنگ خودپذیر است ولی در سالهای جوانی ممکن است در برابر بخشی از فرهنگ آبا و اجدادی خود قد علم کند با این همه هرگز نمی تواند تمامی فرهنگ خود را نفی کند در کل فرهنگ عناصری را فراهم می سازد که از آن شخصیت فردی ما ساخته می شود و شامل مجموع رفتارهای اکتسابی یک جامعه می باشد.
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.
كاربر(ان) زير تشكر كردند: فوزیه خالدی
مدیران انجمن: فوزیه خالدی