خوش آمديد,
مهمان
|
|
فلسفه دعا و نیایش چیست؟
آنها كه حقیقت و روح دعا و اثرات تربیتى و روانى آن را نشناختهاند ایرادهاى گوناگونى به مسأله دعا دارند: گاه مىگویند: دعا عامل تخدیر است، چرا كه مردم را بجاى فعالیت و كوشش و استفاده از وسائل پیشرفت و پیروزى، به سراغ دعا مىفرستد، و به آنها تعلیم مىدهد كه بجاى همه این تلاشها دعا كنند! وگاه مىگویند: اصولًا آیا دعا كردن فضولى در كار خدا نیست؟! خدا هر چه را مصلحت بداند انجام مىدهد، او به ما محبت دارد، مصالح ما را بهتر از خود ما مىداند، پس چرا ما هر ساعت مطابق دلخواه خود از او چیزى بخواهیم؟! و زمانى مىگویند: از همه اینها گذشته آیا دعا منافات با مقام رضا و تسلیم در برابر اراده خداوند ندارد؟ آنها كه چنین ایرادهائى را مطرح مىكنند از آثار روانى، اجتماعى و تربیتى و معنوى دعا و نیایش غافلند؟ زیرا انسان براى تقویت به اراده و برطرف كردن ناراحتیها به تكیه گاهى احتیاج دارد، دعا چراغ امید را در انسان روشن مىسازد. مردمى كه دعا و نیایش را فراموش كنند، با عكس العملهاى نامطلوب روانى و اجتماعى مواجه خواهند شد. و به تعبیر یكى از روانشناسان معروف: «فقدان نیایش در میان ملتى برابر با سقوط آن ملت است! اجتماعى كه احتیاج به نیایش را در خود كشته است معمولًا از فساد و زوال مصون نخواهد بود. البته نباید این مطلب را فراموش كرد كه تنها صبح نیایش كردن و بقیه روز همچون یك وحشى به سر بردن بیهوده است، باید نیایش را پیوسته انجام داد و در همه حال با توجه بود تا اثر عمیق خود را در انسان از دست ندهد».[1] آنان كه براى دعا اثر تخدیرى قائلند معنى دعا را نفهمیدهاند، زیرا معنى دعا این نیست كه از وسائل و علل طبیعى دست بكشیم و بجاى آن دست به دعا برداریم، بلكه مقصود این است بعد از آنكه نهایت كوشش خود را در استفاده از همه وسائل موجود به كار بستیم، آنجا كه دست ما كوتاه شد و به بن بست رسیدیم به سراغ دعا برویم، و با توجه و تكیه بر خداوند، روح امید و حركت را در خود زنده كنیم، و از كمكهاى بىدریغ آن مبدأ بزرگ مدد گیریم. بنابراین دعا مخصوص به نارسائیها و بنبستها است، نه عاملى به جاى عوامل طبیعى. «نیایش در همین حال كه آرامش را پدید آورده است، در فعالیتهاى مغزى انسان یكنوع شكفتگى و انبساط باطنى و گاهى روح قهرمانى و دلاورى را تحریك مىكند، نیایش خصائل خویش را با علامات بسیار مشخص و منحصر به فرد نشان مىدهد، صفاى نگاه، متانت رفتار، انبساط و شادى درونى، چهره پر از یقین، استعداد هدایت، و نیز استقبال از حوادث، اینها است كه از وجود یك گنجینه پنهان در عمق روح ما حكایت مىكند، و تحت این قدرت حتى مردم عقب مانده و كم استعداد نیز مىتوانند نیروى عقلى و اخلاقى خویش را بهتر به كار بندند و از آن بیشتر بهره گیرند، اما متأسفانه در دنیاى ما كسانى كه نیایش را در چهره حقیقیش بشناسند بسیار كمند».[2] از آنچه گفتیم پاسخ این ایراد كه مىگویند دعا بر خلاف «رضا و تسلیم» است نیز روشن شد، زیرا دعا همانطور كه در بالا شرح داده شد یكنوع كسب قابلیت براى تحصیل سهم زیادتر از فیض بىپایان پروردگار است. به عبارت دیگر انسان به وسیله دعا توجه و شایستگى بیشترى براى درك فیض خداوند پیدا مىكند، بدیهى است كوشش براى تكامل و كسب شایستگى بیشتر عین تسلیم در برابر قوانین آفرینش است، نه چیزى بر خلاف آن. از همه گذشته «دعا» یكنوع عبادت و خضوع و بندگى است، و انسان به وسیله دعا توجه تازهاى به ذات خداوند پیدا مىكند، و همانطور كه همه عبادات اثر تربیتى دارد دعا هم داراى چنین اثرى خواهد بود. و اینكه مىگویند: «دعا فضولى در كار خدا است! و خدا هر چه مصلحت باشد انجام مىدهد» توجه ندارد كه مواهب الهى بر حسب استعدادها و لیاقتها تقسیم مىشود، هر قدر استعداد و شایستگى بیشتر باشد سهم بیشترى از آن مواهب نصیب انسان مىگردد. لذا مىبینیم امام صادق علیه السلام مىفرماید: «در نزد خداوند مقاماتى است كه بدون دعا كسى به آن نمىرسد»! .[3] دانشمندى مىگوید: «وقتى كه ما نیایش مىكنیم خود را به قوه پایان ناپذیرى كه تمام كائنات را به هم پیوسته است متصل و مربوط مىسازیم» .[4] و نیز مىگوید: «امروز جدیدترین علم یعنى روانپزشكى همان چیزهائى را تعلیم مىدهد كه پیامبران تعلیم مىدادند، چرا؟ به علت اینكه روان پزشكان دریافتهاند كه دعا و نماز و داشتن یك ایمان محكم به دین، نگرانى و تشویش و هیجان و ترس را كه موجب نیم بیشترى از ناراحتیهاى ما است برطرف مىسازد» .[5] |
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.
|