پنج شنبه, 09 فروردين 1403

 



حقوق پناهندگان

واحد13مقدمه:
هر چند در قرآن كريم، آياتي وجود دارد كه برخورد سخت با دشمن را تاكيد مي كند ، اما اگر همين افراد تسليم شوند و يا به اسارت درآيند دستورهاي حمايتي در مورد آنها وجود دارد. پناه جو و پناهنده و آواره نه اسير است و نه دشمن، شايد « ابن سبيل » نزديك ترين معنا را به واژه ي « آواره » بتوان تعبير نمود. اين افراد در معرض فشارهاي شديد روحي رواني، گرسنگي، بيماري، توهين و تحقير، تجاوز ، سرقت و... هستند و حمايت ويژه اي ( مادي، معنوي و مشاوره اي) را مي طلبند.
اين حالتي است كه فرد پناهنده ممكن است اميد خود را از دست داده و بسوي كورسوي اميدي مي رود تا شايد فردايي بهتر داشته باشد، حالتي مثل « بودن يا نبودن»، « شدن يا نشدن» ، « اميد و زندگي» ، « ياس و نااميدي» ، ...
موضوع آوارگي و پناهندگي قدمت طولاني دارد. آنجا كه موضوع پناهندگي به اجبار بوده، « حجرت» نام داشت. آوارگي، بخش دردناك تاريخ بشريت است كه در پي حوادث طبيعي هم چون سيل و زلزله ...، اندوخته خود را از دست داده و به ناكجا آباد روي مي آورد، آنهم به آرزوي فردايي بهتر از امروز.

اهميت موضوع
بي شك پناهندگان موضوع نگران کننده جامعه جهاني هستند. در سال 1951 يعني زمان تصويب كنوانسيون ( حقوق پناهندگان) تعداد پناهندگان يك ميليون نفر برآورد شده بود و اكنون بيش از بيست ميليوي نفر تحت نظارت كميسارياي عالي سازمان ملل متحد براي پناهندگان قرار دارند... پناهندگان مكرراً در قالب دستجات بزرگ حركت مي كنند تا به صورت انفرادي، حدود هشتاد درصد پناهندگان امروزي زنان و كودكان هستند. اين واقعيت نياز به حمايت از چنين گروههايي را بيشتر تاييد مي كند. وضعيت نامساعد پناهندگان بخوبي سودمندي يك پاسخ بين المللي را روشن مي سازد.2

فاجعه در يك كشور مي تواند به بروز وضعيت اضطراري پناهندگي در كشورهاي مجاور منجر شود. پديده ي جديدتر، افزايش آوارگان داخلي يعني كساني كه به ترك خانه هاي خود وادار مي شوند اما در همان كشور باقي مي مانند .
پناهندگي متاثر از سياست مهاجرتي كشورهاست. مهم ترين سند اصلي در اين زمينه كنوانسيون 1951 و پروتكل الحاقي به آن مي باشد.

تعاريف
1- آوارگان
آوارگان از وطن معمولاً بر اثر حوادث ناخوشايند هم چون جنگ و قحطي و هرج و مرج داخلي به كشورهاي همسايه پناه مي برند. اما اين افراد را پناهنده نمي شناسند. اما در برخي اسناد منطقه همچون كنوانسيون 1969 افريقايي پناهندگان و اعلاميه 1984 كشورهاي امريكاي لاتين با توسعه مفهوم مذكور در كنوانسيون 1951 تعريفي را ارايه داده اند كه مصاديقي چون آوارگان دور از وطن را نيز در برمي گيرد. هر چند دلايلي انساندوستانه اي وجود دارد كه حمايت ويژه اي را مي طلبند.

2- پناه جو
پناهنده را نبايد با پناه جو و آواره از وطن يكي فرض نمود، زيرا رويه جاري كشورها نمايانگر گونه اي از تفكيك ميان اين مفاهيم مي باشد. پناه جويي مقدمه ي پناهندگي است و مادام كه از طرف كشور پذيرنده و يا كميسارياي عالي پناهندگان رسماً به عنوان پناهنده مورد شناسايي قرارنگرفته اند، پناهنده محسوب نمي شود. پناه جويان از حق برخورداري از معاضدت قضايي برخوردار بوده و دولتهاي پذيرنده هزينه حق الوكاله وكيل را در اين زمينه مي پردازند.

3- پناهنده
پناهنده مطابق تعريف كنوانسيون كسي است كه : « در نتيجه حوادث قبل ازيكم ژانويه 1951 ( پروتكل 1967 جمله ي در نتيجه حوادث قبل از يكم ژانويه 1951 را حذف نمود) و به علت ترس موجه از اين كه به علل مربوطه به نژاد يا مذهب يا تابعيت يا عضويت در گروههاي اجتماعي يا داشتن عقايد سياسي تحت شكنجه قرار گيرد، در خارج از كشور محل سكونت عادي خود بسر مي برد و نمي تواند و يا به علت ترس مذكور نمي خواهد خود را تحت حمايت آن كشور قرار دهد. يا در صورتيكه فاقد تابعيت است و پس از چنين حوادثي در خارج از كشور محل سكونت دايمي خود بسر مي برد نمي تواند يا به علت ترس مذكور نمي خواهد به آن كشور بازگردد . برابر آيين نامه پناهندگان، ترس از جان و شكنجه افراد خانواده تحت تكفل، متقاضي مي تواند دليل موجهي براي پناهندگي باشد، ولي در كنوانسيون و پروتكل الحاقي به آن، فقط به ترس از شكنجه شخص متقاضي اشاره شده است و ترس ناظر بر جان پناه جوست و شامل افراد خانواده اش نيست. بنابراين از حيث دايره شمول آيين نامه پناهندگان گسترده تر مي باشد.

بنابرا ين پناهنده به كسي اطلاق مي شود كه :
الف – در خارج از كشور متبوعش باشد.
ب- نتواندو يا بدليل ترس موجه نخواهد به كشور خود بازگشته و از حمايت آن منتفع شود.
ج- اين نتوانستن و يا نخواستن به بازگشت بدليل ترس موجه از تعقيب و آزار باشد .
د- اين ترس بايد به يكي از دلايل پنجگانه، نژاد، مذهب، مليت، عضويت درگروهي اجتماعي خاص و يا ديدگاه سياسي باشد.
مهم ترين مفهوم در واقع تفسير واژه «ترس از تعقيب و آزار» مي باشد. مرجع تشخيص موجه بودن يا نبودن ترس، با مقامهاي كشور پذيرنده مي باشد .

محدوديتهاي اعطاي نمايندگي
در خصوص اعطاي پناهندگي، محدوديتهايي نيز شامل افراد پناهنده مي گردد.
1- شخصي كه داوطلبانه خود را مجدداً تحت حمايت كشور متبوع خويش قرار دهد.
2- در صورتي كه تابعيت خود را از دست داده باشد آن را مجدداً تحثيل نمايد.
3- تابعيت جديدي كسب كرده و ازحمايت كشور متبوعه جديد برخوردار باشد.
4- داوطلبانه براي سكونت به كشوري بازگردد كه به علت ترس از شكنجه قبلاً آنجا را ترك گفته يا در خارج از آن بسرمي برده است.
5- به علت از بين رفتن اوضاع و احوالي كه باعث شده بود وي به عنوان پناهنده شناخته شود و ديگر نتواند از قبول حمايت دولت متبوع خود امتناع نمايد.
6- اگر اوضاع و احوالي كه باعث شده بوند يك شخص بدون تابعيت، به عنوان پناهنده شناخته شود،‌ از بين رود، آن شخص مي تواند به كشوري كه در آنجا سكونت دايم داشته مراجعه نمايد.

موارد منع اعطاي تابعيت
« مقررات اين كنوانسيون در مورد اشخاصي كه عليه آنها دلايل محكمي دال بر مراتب زيروجود داشته باشد مجري نخواهد بود:
1- مرتكب جنايتي عليه صلح يا بشريت يا جنايت جنگي شده باشد.
2- قبل از آن كه در كشور پناهنده به عنوان پناهنده پذيرفته شود در خارج از آن كشور مرتكب جنايات عمده اي كه مشمول مجازات عمومي باشد شده باشند.
3- مرتكب اعمالي كه مغاير با مقاصد و اصول ملل متحد است شده باشند .

وظايف پناهنده
« پناهنده در كشور پذيرنده، وظايفي دارد، بخصوص ملزم هستند خود را با قوانين و مقررات آن كشور و اقدامهايي كه براي حفظ نظم عمومي بعمل مي آيد تطبيق دهند . »

برخي مزاياي برخورداري از حقوق پناهندگي
1- « دول متعاهد در سرزمين خود نسبت به آزادي پناهنده در اجراي مراسم ديني و دادن تعليمات مذهبي به كودكان خود رفتاري لااقل در حد رفتاري كه نسبت به اتباع خود دارند‌، اتخاذ خواهند نمود .»
2- احوال شخصيه پناهنده تابع قوانين كشوري است كه در آنجا اقامت دارد ولي چنانچه فاقد اقامت باشد تابع قوانين كشور محل سكونت او خواهد بود .
3- هر پناهنده مي تواند در سرزمين دول متعاهد آزادانه به محاكم قضايي مراجعه نمايد.
4- هر پناهنده در سرزمين دولت متعاهدي كه محل سكونت عادي اوست در مورد دسترسي به دادگاه از جمله استفاده از معاضدت قضايي و معافيت از سپردن تضمين هاي دادرسي از همان رفتاري كه درباره اتباع دولت مزبور بعمل مي آيد بهره مند خواهد شد.
5- هر پناهنده از حق انتخاب محل سكونت برخوردار خواهد بود كه بين اتباع نيز متداول است .
6- پناهنده تحت حمايت خواهد بود و متعاهد پناهنده اي را كه به طور منظم در سرزمين آنان بسر مي برند را اخراج نخواهد كرد مگر بدلايل حفظ امنيت ملي يا نظم عمومي . اين امر شامل منع اخراج و بازنگرداندن وي مي باشد.
در اين زمينه تعارض ميان منافع افراد پناهنده و دولتهاي پذيرنده بوجود مي آيد كه در صورت لزوم به برگرداندن پناهنده، تنها زماني اقدام صورت پذيرد كه راه حل ديگري وجود نداشته باشد و ميان حفظ امنيت دولتها و خطر جاني و مشقت پناهندگان ناشي از بازگرداندن آنها تعامل و تناسبي وجود داشته باشد و در صورت لزوم آنها را به كشور ثالث بفروشد.
7- پناهندگان از تمامي حقوق شهروندي به جز حقوق سياسي و حق راي دادن برخورداند.

حمايت بشردوستانه از حقوق پناهندگان
امروزه حقوق بشردوستانه در جهت حمايت از حقوق پناهندگان از توسعه كافي برخوردار نيست. قربانيان مخاصمات مسلحانه، اعم از اينكه از كشور متبوع خود خارج شده باشند و يا در داخل كشور باشند، مي بايست از حمايت ويژه اي برخوردار گردند. زيرا مخاصمات مسلحانه موج گسترده اي از آوارگي و مهاجرت را بدنبال دارد و آنان نيازمند حمايت بين المللي هستند. از اينرو حقوق پناهندگان با حقوق بين المللي بشر دوستانه ارتباط مي يابد. اين امر شامل گسترش مفهوم پناهندگي و شمول آن در موارد آوارگي نيز مي باشد. چنانچه در دو دسته قابل توجه اسناد افريقايي و امريكاي لاتين گسترده مورد تعريف واقع شده وشامل افراد پناه جوو آواره نيز شده است. كميسارياي عالي پناهندگان به جهت پر كردن خلا قانوني كنوانسيون بين المللي حقوق پناهندگان ( كه دامنه شمول آن را در مورد پناه جوو آواره نياورده است) از تمامي دولتهاي عضو دعوت مي نمايد تا تدابيري اتخاذ نمايند تا همه آنهايي كه محتاج مساعدت بين المللي هستند را تحت حمايت خود قراردهند.

رويكرد بين المللي
رويكرد بين المللي در برابر سيل پناه جويان و‌آوارگان، مخالفت با پذيرش و پذيرش تحت شرايط بسيار سخت مي باشد. دلايلي چون تاثير منفي بر افزايش بيكاري، تغيير دريافت سياسي كشور، ورود خرده فرهنگها... مانع كمك بشردوستانه مي گردد.
كميسارياي عالي اين پيشنهادها را ارايه داده است:
1- مشاوره و وكالت به اشخاص آواره.
2- بسيج در حمايت از آنان.
3- تقويت قابليت و توانايي هاي سازمان در راستاي پاسخگويي به مشكلات آوارگان.
4- تشويق به بازگشت داوطلبانه به وطن.
5- تلاش در جهت اقدامهاي پيشگيرانه.

اين مسله اي پذيرفته شده است كه نقض حقوق بشر و حقوق دوستانه از علل عمده بروز پناهندگي است و راه حل موجود در جهت جلوگيري از مهاجرت و پناهندگي، انتظار رعايت حقوق بشر و موظف نمودن دولتها به ترك مخاصمات مسلحانه است. كنوانسيون پناهندگي ايجاباً تعهدي براي اعطاي پناهندگي ايجاد نمي كند اما فقط تعهد ايجاد مي كند كشور محل پناهنده را به كشور متبوعش مسترد نكند.

ديدگاه جمهوري اسلامي ايران در رابطه با حقوق پناهندگان
دولت ايران در سال 1352 كنوانسيون حقوق پناهندگان را با حق الشرط در مواد 17-23-24و26 آن پذيرفته است. اصل چهارم قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران لازم الاجرا شدن مصوبات دولت در پيوستن و امضاي كنوانسيونهاي بين المللي، تنها پس از تصويب در مجلس شوراي اسلامي و رعايت سلسله مراتب قانوني به شرط منطبق بودن با موازين اسلامي پذيرفته است. در اصل 155 قانون اساسي چنين آمده است: « دولت جمهوري اسلامي ايران مي تواند به كساني كه پناهندگي سياسي بخواهند پناه دهد مگر اين كه بر طبق قوانين ايران خائن و تبهكار شناخته شوند.»

در ماده 129 قانون برنامه چهارم توسعه اقتصادي اجتماعي و فرهنگي مانند كنوانسيون، به تعريف پناهنده پرداخته و اين امر را شامل جان فرد مي داند. ترس از مصادره اموال را نمي توان از ملاكهاي اعطاي تابعيت دانست.
دولت ايران به كنوانسيون پناهندگي فاقد تابعيت پيوسته و قوانين داخلي نيز در اين موردوجود ندارد.

مراحل پذيرش پناهندگي در ايران
1- پناه جو به محض ورود به خاك ايران مي بايست خود را به اولين پاسگاه مرزي و يا مقام رسمي صلاحيت دار معرفي كند و پس از خلع سلاح، خود را تسليم دولت ايران نمايدو پس از تكميل برگه اطلاعات شخصي، آنرا به استانداري و يا فرمانداري و در نهايت به وزارت كشور ارسال كنند.
2- در روش ديگر پناه جو با تقديم درخواست پناهندگي ا زداخل ايران و توسط فردي ايراني تقاضاي خود را مطرح مي كند.« كميته دايمي پناهندگان»، تحت رياست معاون وزير كشور و با حضور نماينده وزارت امور خارجه، كار و امور اجتماعي مدير كل سياسي و رئيس اداره سياسي وزارت كشور، وزارت اطلاعات و ستاد ارتش و نيروي انتظامي تشكيل مي گردد. درايران زمان پناهندگي اعطا مي گردد كه مراتب ذيل اطمينان حاصل شود.
1- تقاضاي پناهندگي از ايران با سوء نيت نباشد.
2- منظور پناهندگي هدفهاي اقتصادي و كسب و كار نباشد .

اين كميته در پذيرش و يا رد درخواست پناهندگي بر اساس مصلحت ايران اقدام مي نمايد و رسيدگي به آن براي هر فرد بطور مجزا مي باشد.
ابتدا فرد را به طور موقت در اردوگاه ( قرنطينه) اسكان مي دهند و در صورت احراز شرايط، دفترچه اقامت پناهندگي صادر مي كنند و در صورت رد درخواست اعطاي نمايندگي، ترتيب اخراج آنان داده مي شود.
وضعيت پناهنده در صورت احراز شرايط و صدور دفترچه اقامت، در مورد ساير افراد خانواده اش نيز اعمال مي گردد و در صورت مصلحت به همسر و اولاد و افراد تحت تكفل وي نيز اعطاي پناهندگي مي شود.
َ
به افراد ساكن در قرنطينه، مستمري ماهيانه پرداخته مي شود و دراين مدت راجع به صحت اظهارات آنان تحقيق كافي بعمل مي آيد. در اين اثناء از سلامت جسماني و روحي و عدم ابتلاي به بيماريهاي واگيردار بررسي و پس از تاييد كلي، اجازه خروج از اردوگاه داده مي شود. ايران تا همين اواخر دومين كشور مهاجر پذير بوده و يكي از بزرگترين دفاتر كميسارياي عالي پناهندگان در ايران قراردارد. سياست بازپذيرش ايران در مورد پذيرش معاندين عراقي و آوارگان افغاني بدون آنكه رسيدگي به صورت انفرادي ( بلكه به صورت دسته جمعي) باشد و يا تقاضاي پذيرش آنان مورد بررسي قرار گيرد، اقدام به صدور كارت اقامت نموده واز مزاياي آن ( اقامت و كار، برخورداري از سهميه دولتي ...) استفاده كرده اند، به خاطر اين همكاري گسترده ايران همواره از سوي كميسارياي عالي پناهندگان مورد تقدير قرارگرفته است.

مهران صفاری پژوه
مدرس دانشگاه-وکیل پایه یک دادگستری
منابع: 
[1] بقره 191 و سناء 89 – توبه 29

[1] روناك اسميت – ترجمه فاطمه كيهانلو ، ص 431

[1] Externallyt displaced person

refugee4

[1] Asylum seekerَ

[1] اعلاميه هاي حقوق بشري، هوشنگ ناصرزاده ص 180

[1] حقوق بشر در جهان معاصر، دفتر دوم، محمد قاري سيد فاطمي، ص420

[1] Well fourded fear of persecution

[1] پيشين – محمد قاري سيد فاطمي ص 420

[1] كنوانسيون پناهندگان – بند 9 ماده يك

[1] همان – ماده 2

[1] همان ماده - 3

[1] همان ماده 4

[1] همان، بند 1 ماده 5

[1] همان بند 2 ماده 33

[1] حقوق بشر، دغدغه همه ملتها، تدوين محمد حبيب زاده ص 73، انتشارات كميسيون حقوق بشر اسلامي ايران

نويسنده : مهران صفاری پژوه

مدرس